سوسو ی چراغ!
به نظر می رسه صداها از آنجایی که از دل انسان ناشی می شن به وضوح بیانگر احساس هر فرد هستند. تا به حال شده بی مقدمه بدون اینکه به دنبال دلیلی بگردید چیزی رو زیر لب زمزمه کنید؟ اگر به اونها خوب توجه کنیم متوجه حالات درونیمون در اون موقع می شیم.
اوایل برای خودم هم عجیب و غریب بود ولی الان دیگه نه!
از دنیای انسانی که بگذریم، طبیعت هم پر از صداهای مختلفه. صداهای پرنده ها رو با هم مقایسه کنید! صدای عقاب آهنگ حمله است و صدای پرنده ای چون گنجشک، انسان رو به یاد لطلفت، ظرافت، کوچکی و نحیف بودن می اندازد. صدای فیل با هیبتش متناسبه. صدای مار، شبیه افراد جادوگره که مرتب زیر لب وزوز می کنند تا مثلا وردی خوانده باشد. همه ی موجودات، صدایی مخصوص به خود دارند که شاخص همانهاست. شاید وقتی که داریم چیزی رو زیر لب زمزمه می کنیم یا فریاد میزنیم و... داریم شبیه به صاحب یکی از این صذاها می شویم! اینهمه صدا اینهمه موجود! مواظب باشیم صدای انسانی مون رو فراموش نکنیم... مبادا وفت تموم بشه بگن برگه ها بالا و تازه متوجه بشیم از اولش کت یکی دیگه تنمون بوده! همه کس و همه چیز بودیم الا خودمون!
پ.ن: باید تاکید کنم که مخاطب تموم این حرف ها خودم هستم. اینها رو چندین بار به خودم گفته ام ولی برای اینکه یادم نره نوشتمش که هر بار که میام دوباره برام یاد آوری به شه!